از انتقاد به یک پزشک تا وبلاگستان
چندی پیش مطلبی با عنوان «عکس زیبا و جالب از آمریکای زمستانی» در وبلاگ وزین یکپزشک منتشر شد که مرا بسیار به فکر فرو برد و بهانه ای شد برای نوشتن مطلبی که مدت ها بود قصد نوشتنش را داشتم. ابتدا بگویم که یکپزشک بسیار سایت و وبلاگ خوب و مفیدی است و من بارها از مطالب آن استفاده کرده و لذت بردهام اما یک انتقاد به آن دارم که شاید تکراری به نظر برسد و انتقاد دیگرم کلی تر و متوجه وبلاگستان IT است که امیدوارم وبلاگنویسان، نویسندگان و دوستان عزیزم به آن توجه فرمایند.
مطلبی که یکپزشک منتشر کرد شامل تعدادی تصویر از کشور آمریکا در فصل زمستان بود. حالا کاری به آمریکا بودنش ندارم اما نمیشد به جای آمریکا چند عکس زیبا از «ایران زمستانی» منتشر کرد؟ حال آنکه تصاویری که در یکپزشک منتشر شد آنچنان تصاویر شگفتی آوری هم نبود! با این همه مهمترین نکته این مطلب از نظر من در انتهایی ترین خط آن قرار گرفته جایی که نوشته شده است «منبع» و به سایت آمریکایی Mashable لینک داده شده، یعنی همین چند خط متن و این تعداد عکس هم یک ترجمه و کپی است و طبیعی است که عکس ها دارد «آمریکای زمستانی» را جای «ایران زمستانی» به مخاطب نشان میدهد!
بهای کپی و ترجمه بیش از اندازه نابودی موج وبلاگی داخلی
این برای من بسیار گران بود که ببینم کار ترجمه در وبلاگستان دارد به جایی میرسد که مطالبی در این سطح هم دیگر از سایتهای خارجی کپی میشود و خلاقیت در وبلاگستان فارسی دارد رنگ میبازد و وبلاگها و سایتهایمان دارند برنده سیکلُمِ افتخارِ کپیِ فارسیِ سایت های خارجی بودن میشوند تا جایی که از گوشه و کنار شنیده ام برخیهایشان صرفا برای ترجمه مطالب سایت های خارجی پول های قابل توجهی نیز هزینه میکنند!
اینگونه میشود که موج وبلاگ نویسی ما را دارند منابع خارجی میدزند و به هر طرف که آنها میروند ما را هم به دنبال خود میکشانند بی آنکه اهمیتی بدهیم و رسما دیگر موج وبلاگی برایمان نمانده و حرفی از خودمان نداریم که بزنیم همه اش شده است گجت و دیوایس و برندهای تجاری خارجی مختلف و اخبارشان! آخر سالهای میلادی هم که میشود پر میشویم از عکسهای برتر سال از نگاه نیویورک تایمز و نشنال جئوگرافی و فلانی و بهمانی! حتی دروغ اول آوریل هم میگوییم! انگار دارد عادتمان میشود لقمه حاضر و آماده و جویده شده آنها را بخوریم و به خورد مخاطبانمان هم بدهیم.
تبلیغات مجانی در وبلاگستان
راستش دلم تنگ شده است برای وبلاگستانی که در آن خبری از سامسونگ و سونی و اپل و نوکیا و الجی و … نباشد یا کمتر باشد مثلا چه دلیلی دارد قبل از آن که محصولی تجاری به بازار بیاید، باید بارها و بارها مطالب تکراری مربوط به آن را از گمانه زنیها و شایعات گرفته تا دوز و کلک های تبلیغاتیشان در سایتها و وبلاگهایمان منتشر کنیم و بخوانیم؟ آخر مگر تبلیغات هم مجانی میشود؟
لطفا وبلاگ بنویسید
دلم برای وبلاگنویسان خوش ذوق و خلاق هم تنگ شده است در این روزگار وبلاگستان اگر کمی از وقتی که برای شبکههای اجتماعی جور و واجور میگذاریم کم کنیم و بیاییم و بنویسیم شاید وبلاگستان هم زیباتر شود. روی صحبتم با همه دوستان است با همه آنهایی که میتوانند بنویسند و حرفی برای گفتن دارند چه آنها که در گذشته وبلاگنویس بودهاند و چه آنها که تا به امروز تجربه وبلاگ نویسی نداشته اند. نترسید آستین ها را بالا بزنید و در همان حوزهای که تخصص و اطلاعات دارید بنویسید و سعی کنید حرف خودتان را بزنید و خلاق باشید و منتظر لایک هم نباشید که بدون لایک پای مطلب هم میشود نوشت.
امیدوارم این چند خط را برادرانه از من پذیرفته باشید و همچنین امیدوارم حرفی نزده باشم که به کسی بَر بخورد که هیچ گاه این گونه نخواسته ام. در آخر توجه شما را جلب میکنم به چند «عکس زیبا از یک ایران زمستانی» به امید پایان زمستان وبلاگستان.
ایول عجب عکسهایی.
دوربینت چی بوده ؟؟؟ :)
موافقم
سلام .ما هم به نوبه خود ضمن تایید فرمایشات جنابعالی به استحضار میرسانیم اقدام به تاسیس اینستاگرامی کرده ایم که فقط تصاویر ایران را دارد و اصلا هم قابل مقایسه با انواع اروپایی و امریکاییش نیست .امریکا کیلو چنده!!!
ای دی ما :arashion313
آفرین به این مقاله
این تبلیغای سایتهای مثل یک پزشک حال آدم رو به هم میزنه
آقای عزیز
شما هزیته هاست ماهیانه ۱پزشک رو می دید که حال شما رو به هم می زه
تبلیغات مشکل ساز هستند ولی این نحوه بیان هم اصلا درست نیست
با سلام خدمت شما ، میخواستم بدونم از کجا وبلاگ های فارسی خوب رو میشه پیدا کرد و خوند،
نقد شما بسیار صریح و تخریب کننده بود و تمامی گفته هایتان خطاب به یک پزشک بود.اینگونه برخورد به نظر من صحیح نیست زیرا صاحب وبلاگ بر آنچه که می گوید آزادی مطلق دارد و به کسی مربوط نیست که دوست دارد در وبلاگش چه کند و چه بگوید.اصلا شاید ایشون هدفشون اشاعه جدیدترین اخبار تکنولوژی است و فقط خبرهای خارجی را ترجمه میکند.این دیگر به خودشان مربوط است و کسی مجبور به خواندن مطالب ایشان نیست.لطفا تیشه به ریشه دیگر وبلاگها نزنید و حق آنها را برای داشتن آزادی در فضای شخصی آنلاین خود را درک کنید.
(من از روی تعصب حرف نزدم, از حق دفاع کردم)
من البته بارها در متن و تیتر اشاره کرده ام که بخشی از انتقادم فقط به یک پزشک است و الباقی مربوط به تمام وبلاگستان است و مجدادا هم به این نکته اشاره میکنم که یک پزشک یکی از بهترین وبلاگها در حوزه فناوری و دیگر حوزه هایی که فعالیت میکند است و مطالب به جا و مفید هم فراوان دارد.
چ پستی ” بی ” جایی
باید فید لینکدونی پی سی دانلود را حذف کنم که چنین مطالبی را در فید خوانش گذاشته.
چرا همیشه افرادی مثل شما وجود دارن؟
که به وبلاگستان کمک کنند
نقد صریح عیب است ؟
اگر یک پزشک در گذاشتن مطالبش آزاد است . خب این وبلاگ پی سی دیزاین هم آزاد است!!! ضمنا مگر ایشان کسی را مجبور کرده که به یک پزشک برود یا نرود ؟ اتفاقا خیلی متعصبانه بود نقد شما . دفعه بعد مواظب «آفت خود شمولی » باشید !
یک پزشک البته به نظر من بهترین وبلاگی است که من می شناسم .
اما حرف شما کاملا درست ، به جا و صحیح است . خیلی از خواندن مطلبتان لذت بردم .
زمستان ما برف ندارد.
بسیار عالی و بجا بود مطلبتون. خسته نباشید
سلام
با کلیت حرف شما کاملا موافقم این چند ساله موج وبلاگ های آی تی که بد بختانه فقط کارشان ترجمه مطالب سایت های خارجی است ، بسیار زیاد شده .
البته درک میکنم که وبلاگ یک پزشک فقط یک مثال بود ، از قضا همین وبلاگ از محدود مکان های بود که نویسنده صرفا کار ترجمه را انجام نمیداد و جسارت این را داشت که خود نیز بسته به موضوع تولید محتوا کند. یا این که با تشویق وبلاگستان به نوشتن و یا ایجاد بستر مناسب و دعوت نویسنده مهمان به کسانی که علاقه به نوشتن دارند کمک میکرد .
بنده خودم را نگاه میکنم بهانم برای ننوشتن در وبلاگ تنبلی و خستگی فکری است . فکر میکنم خیلی ها هم درد من را دارند و دستشان به نوشتن نمیرود !!
بنده نیز با مطلب شما موافقم / و در مورد یک پزشک مسئله ایی که از دید من وجود دارد این است که یک پزشک در یک برزخی افتاده که نمی داند برای خودش و از دل خودش بنویسد و یا برای خوانندگانش . یک موقع این طرفی و یک موقع هم ان طرفی …
من نمی دانم این وبلاگ برای آقای مجیدی چقدر درآمد دارد که حاضر شده روح قشنگ وبلاگ خودمانی و البته ارزشمندش را فدای آن کند. از مطالب سمبل کاری شده ی کلیک آور گرفته تا نوشته های شدیدن زرد گاه به گاهی، و از انبوه آگهی های درون متنی و تصویری تا رپرتاژهای بی ریط.
چتد باری تا مرز حذف این وبلاگ از بوکمارک هایم رفته ام و یک تک نوشته ی ارزشمند از خودش یا خواهرش دودلم کرده. روزی می رسد که حوصله ی ما هوارادان قدیمی اش سر می رود و یک به یک ترکش می کنیم تا یک پزشک بماند و فنبوی های سامسونگ و اپل.
من مشکلی با سایت های ترجمه ی اخبار فن آوری ندارم ولی هر وبلاگ یا سایتی کاش تکلیف خودش را با مخاطب روشن میکرد…
شاید برای این مطالب ارزشمند، تک نوشته شدند که ما حمایتشون نکردیم ؟
خب، من بارها در مورد دشواری کار وبلاگنویسهای داخل کشور توضیح دادهام و تعجب میکنم که چرا مجددا چنین سؤالاتی مطرح میشود، البته نقد سازنده حق هر خواننده و منتقدی است:
الف- در مورد اینکه تألیفی نبودن مطالب باید عرض کنم اگر به اکثر مطالب یک پزشک نگاه کنید، میبینید که ترجمه صرف نیستند و ساختن و پرداختن مطالب چیزی ورای ترجمه است.
شما سؤال کردهاید که چرا عکسهایی از ایران زمستانی را برای مثال درج نمیکنم.
آیا تا به حال فکر نکردهاید که چرا من خیلی کم از ایران مینویسم؟
چون به باور من وقتی قرار باشد از چیزی بنویسیم، باید قادر باشیم و اجازه داشته باشیم، از همه زوایا به مسائل نگاه کنیم، من خیلی راحت میتوانم در کنار جلوههای زمستانی آمریکا، عکس کارتون خواب آمریکایی را درج کنم، اما آیا در مورد ایران هم میتوانم چنین کاری کنم؟؟! (بدون حرف و حدیث؟)
اگر بیایم و فقط از یک زاویه مسائل را ببینم، زیباییها را بازتاب بدهم ولی زشتیها را نه، به نظر من کارم چیزی دروغ گفتن نیست.
به گمان من وقتی شما آگاهانه از بازتاب یکی از زوایا خودداری کنید، کاری بیشتر از دروغ گفتن انجام ندادهاید.
در این زمینه جای سخن زیاد دارم و خوانندههای قدیمی و نکتهسنج یک پزشک حتما میدانند من با چه دشواریها و چه استتارهایی گاهی حرف خودم را به شیوه مؤثری میزنم.
در یک پزشک بیشک قدرت و دامنه قلم زدنم چیزی بیشتر از مسائل تکنولوژیک بود و هست، اما محدوده مجاز نوشتار، مسلما مشخص نیست!
ب- بارها شده مطالب دلی در یک پزشک نوشتهام، مطالبی که از جانم برخاستهاند، اما این مطالب در مقایسه با مطالب ساده فناوری و مطالب خیلی «رو»، با استقبال کمی مواجه شدهاند، چون اکثر خوانندهها اصولا مطالب را خیلی سریع اسکن چشمی میکنند.
در نتیجه من همیشه دنبال فصل مشترک علایق خودم و خوانندهها بودهام، گاهی برای دل خودم نوشتهام، گاهی برای دل خوانندهها، گاهی هم خوشبختانه علایقمان یکی بوده است.
ج- وبلاگ خرج آشکار و پنهان دارد، من یک آدم بینیاز نیستم، و باید به طریقی هزینهها را پرداخت کنم و برای آینده وبلاگ برنامهریزی کنم، فکر میکنید در ایران، اسپانسری پیدا شود که در راه رضای خدا ماهی چند میلیون به یک نشریه آنلاین خصوصی کمک کند؟ نه! پس من مجبورم آگهیها رنگارنگ بگیرم. از سوی دیگر آگهی گرفتن عار نیست، این آگهیهای کوچک کمک میکنند من از نظر بودجه وبلاگ به کسی وابسته نباشم و استقلال وبلاگ حفظ شود.
د- کار من وبلاگنویسی 24 ساعته نیست، کار طبابتم بیشتر انرژی من را میگیرد، و من در واقع در ساعاتی که میتوانستم صرف دیدن فیلم و خواب کنم، وبلاگ را میچرخانم. متأسفانه به دلیل کمبود وقت و کمی انرژی انبوهی از سوژهها، ایدهها و اهداف من گم میشوند و نمیتوانم به آنها برسم.
ه- قبلا خیلی شفاف در پستهایی در مورد مشکلات وبلاگنویسی با خوانندهها درد دل کرده بودم، مثلا در اینجا http://1pezeshk.com/archives/2013/12/walt-mossbergs-final-wall-street-journal-column.html
فکر کنم، این پست هم از جمله از پستهایی باشد که همه نخواندهاند.
و – به هر حال من به شخصه به این انتقادها و پیشنهادات عادت دارم، سعی میکنم روز به روز بهتر شوم، اما محدودیتهای خودم را هم میشناسم و همین شناخت، راز بقای یک پزشک در این سالهای طولانی بوده است، هیچ وقت بیش از ظرفیت خودم گامی برنداشتهام و هیچ وقت هم هدف را گم نکردهام.
ابتدا تشکر میکنم بابت پاسختون
البته بنده سعی کردم هم در متن و هم در بخش دیدگاهها به این موضوع اشاره داشته باشم
البته این روزها تصاویر نامناسب و زشتی های بیشتری نسبت به یک بیخانمان درباره ایران منتشر میشود که پیشنهاد میکنم در این رابطه زیاد نگران نباشید و بیشتر درباره کشورمان بنویسید.
در رابطه با «نگاه از یک زاویه» من فکر میکنم شما در تیتر مطلب تکلیف مخاطب را روشن کرده اید که گفته اید «تصویر زیبا» و مخاطب وقتی مطلب را باز میکند توقع دارد تصویر زیبا ببیند جای زشتی و اگر خلاف این باشد آن موقع است که باید اسمش را «دروغ گویی» بگذاریم!
در کل نکته ما این است که بهتر است کپی کاری کم تر شود آن هم در این سطح، باز اگر تصاویر توسط خودتان گردآوری میشد راحتتر میتوانستیم بگوییم نگاه، نگاه این وبلاگ است! البته نویسنده اختیار تام دارد هرچه علاقه دارد و از هر کجا دلش میخواهد بنویسد. اما به مخاطب هم حق بدهید وقتی در سایت یا وبلاگ مورد علاقه اش تصاویر نه چندان زیبا حتی، از یک کشور دیگر را ببیند ولی تا کنون تصاویر مربوط به کشورش را ندیده باشد دلخور و ناراحت شود.
امیدوارم انتقاد بنده را برادرانه دیده باشید و هرطور هم تمایل داشتید وبلاگ بنویسید. هم اینکه مینویسید البته خودش غنیمت است و من هم اگر صحبتی کردم در جهت بهبود بوده و خدای ناکرده قصد دلسرد کردن کسی را نداشته ام و بالاخره انتقاد برای هر جامعه ای لازم و ضروری است. در هر حال بخشی از مطلب من درباره یک پزشک بود و انتقاد اصلی من به جامعه وبلاگستان امروز است که امیدوارم دوستان دیگر هم منّت بگذارند و تأملی بر این نوشته داشته باشند.
این توضیحات خیلی عالی بود. مخصوصا بند اول و توضیحاتی که دادید درباره اینکه چرا درباره ایران نمینویسید. نکته بسیار مهم و عمیقیه. کسی میتونه با لذت از شادیها و زیباییها بنویسه که حق داشته باشه از نازیباییها هم بنویسه. و طبعا کسی میتونه با لذت درباره نقاط مثبت مطلب بنویسه که حق نوشتن درباره نکات منفی هم داشته باشه.
هر کس آزاده هر چی دلش میخواد توی وبلاگ یا سایتش بنویسه. به کسی هم مربوط نیست. شما هم هرچی میخوای بنویس.
طرز تفکرت من رو یاد یک دوره ی 8 ساله از مملکتمون میندازه!
مطلب خوبی بود، اگر اسمی از وبلاگ خاص نمی بردید، جبهه گیری انجام نمیشد(کامنتها). کلاً ما طاقت انتقاد نداریم(شامل خودم هم میشود).
حالا آقای دکتر پاسخ دادند، انصافاً پاسخ خوبی بود و بدون جبهه گیری آنچنانی. من فکر میکنم، یکی از دلایل عدم وجود مطالب تولیدی در وبلاگستان مشکل هزینه و وقت است، برای یک مطلب ترجمه چیزی حدود 3و4 ساعت(حداکثر) زمان نیاز هست، ولی برای یک پست تولیدی مناسب حداقل یک روز وقت نیاز هست.
اکثر ما برای وبلاگ نویسی پول نمیگیریم، حالا وقتی من تنها چند ساعت در روز، وقت خالی برای کارهای شخصی دارم، چقدر زمان برای وبلاگ نویسی بگذارم؟! اصلن چقدر زمان دارم؟
سه راه پیش روی من است: یک: ترجمه متون جالب و مفید خارجی. دو: نوشتن متون کوتاه و خلاصه در مورد یک تکنولوژی معرفی شده. راه سوم هم ننوشتن است!
آره واقعا
من نمیدونم که چرا ما خوشمون میاد خودمون رو بچسبونیم به برندهای معروف خارجی
من نمیگم که به ایران بچسبیم و همش ایرانی بودن رو تبلیغ کنیم نه
ولی خب کمی هم فکر کنید این برندهای معروف جهان چگونه شدن این فقط از طریق تبلیغات
حالا ما میایم و تبلیغات این برندها رو رایگان تو وبلاگ خود قرار میدیم
تبلیغاتی که اگه یه وبلاگ نویسی بیاد از ما تقاضا کنه که لینک سایت اون رو بذاریم تو سایت خودمون کلی ازش توقع داریم که پول بده بعد این کار رو انجام بدیم
واقعا ما داریم کجا میریم؟
سلام
حالا مگه چی شده به جای انتقاد شما مطلبی با عنوان زمستان ایرانی می نوشتید!!!
حالا یک پزشک اومده از یه نگاه دیگه به آمریکا نگاه کرده اون سرمای فوق العاده زیاد که اگه توی ایران بود با این نوع مدیریت کلا مملکت تعظیل میشد و …
ضمنا همه سایتهای داخلی تولید محتواشون از روی ترجمه سایتهای خارجی هستش آخه تو این مملکت نیازی به تولید محتوا نیست شب بشن اخبار ببین هر کی میاد یه کاری کنه دستگیرش می کنند چه از لحاظ اینترنتی اقتصادی و …
در هر حال با این پست عجب ترافیکی روانه وبسایتتون کردین ها …
ای کاش به جای انتقاد از اینکه دیگران چه چیزی را در وبلاگ خود قرار میدهند، شما به قرار دادن «عکس زیبا از یک ایران زمستانی» اکتفا میکردید. بگذارید هرکس به دنبال علاقمندیهای خودش رفته و کار خودش را بکند.
نقد بسیار خوبی است اما گاهی نقدهای ما کمی ناعادلانه و نامنصفانه می شه. البته می دونم که هدف شما از این پست مثبت بوده و به نظر من هم جای همچین پستی واقعا خالی بود. یه تعداد کثیری از مطالب وبلاگستان فارسی فقط و فقط بازنمایی مطالب از مکان های! مختلف هست. کم پیش می یاد که ما در مورد یک موضوع دیدگاه خودمون رو بنویسیم.
اما باید توجه داشت که بخصوص در مورد این پست نمی توان بر آقای مجیدی خرده گرفت. خوب طبیعیه که گاهی آدم موضوعی رو مشاهده می کنه و دوست داره لذت خوندن یا دیدن اون رو با بقیه به اشتراک بگذاره. این موضوع که لزوما نباید ملی باشه.
از شما سوال می پرسم که اگر بطور مثال در یکی از سایت ها یک تصویر زیبا از یک کودک در حال خندیدن ببینید ایا اون تصویر رو برای بقیه ارسال نمی کنید؟ یا اینکه می رید و گوگل می کنید تا یک تصویر میهنی در اون ضمینه پیدا کنید؟ شما با دیدن تصویر اول احساس لذت کردید و معلوم نیست با تصویر جدید چندان حس خوشایندی به شما دست بده.
اما باید قبول داشت که حرف شما هم از جهاتی صحیحه. وبلاگستان فارسی متاسفانه به سمتی داره حرکت می کنه که نباید حرکت کنه اما گاهی هم تعدادی خط شکن ظهور پیدا می کنن که با قلم شیوا و دلنشینشون روحه زمخت ما رو صیقل بدن. به نظر من آقای مجیدی یکی از همین دوستان بود! و البته گاهی هم هست اما نه مثل قبل :)
بنده هم در صورت لزوم نقد رو خصوصا خدمتشون عرض خواهم کرد نه در اینجا تا اگر آقای مجیدی دوباره به صفحه رجوع نکرد خدای ناکرده به جای نقد غیبت نکرده باشیم
پ.ن: تصاویر منتشر شده توسط شما به نظر بنده بمراتب لذت بخش تر و خاطره انگیزتر بود. بخصوص تصویر چهارم
خیلی ممنون بابت تصاویر زیباتون
موفق باشید
ایران برفی خیلی زیباست، چند تا عکس از شهرهای برفی ایران رو هم در بلاگمون گذاشتیم ما هم
که دعوتتون میکنم ببینید.
http://bit.ly/1iMyUYq
سلام آقای علی ایرانی
آنچه مسلم است اینه که شما با نوشتن این پست یک راه درست برای جذب و افزایش ترافیک به وبلاگ خودتان انتخاب کردید.به عنوان مدیر وبلاگ «لذت وبلاگ نویسی» به خاطر نوشتن این پست موفق به شما تبریک میگویم.
کامنتهای فراوان در زیر این پست نشان از این دارد که شما هدف درستی را برای نوشتن انتخاب کردید.
در اینجا دوست دارم چند کلمه خطاب به افرادی بگویم که در بخش نظرات نسبت به انتشار این مطلب ایراد گرفتند :
آقای مجیدی از افراد دوست داشتنی وبلاگستان فارسی هستند که باید قدر ایشان را بدانیم.ایشان از تجربه خوبی در زمینه وبلاگ نویسی برخوردار هستند.اما آنچه که روشن هست اینه که آقای مجیدی هم مثل همه ما نیاز دارند که کارشون در یک پزشک با دیدگاهی انتقادی دیده شود.بسیار خوشحالم که جوان تحصیلکرده ای مانند آقای علی ایرانی انتقاد خود را به طور واضح بیان میکنند و آقای مجیدی هم بدون اینکه بهشون بر بخوره در کمال آرامش پاسخ میدهند.
این همان فضایی هست که من به آن میگویم فضای یادگیری.
این پست موفق باعث شد ما نکات فراوانی را درباره فضای وبلاگ نویسی یاد بگیریم.از جمله اینکه وبلاگ نویسی میتواند محلی برای اشتراک افکار باشد.
در این پست موفق با دو دیدگاه آشنا شدیم که بدون حاشیه هر کدام سعی کرد دیگری را به چالش بکشد.و اینجاست که ارزش افکار و توانایی آنها به خوبی محک خورد.
حرف پایانی…..
مدتی است در وبلاگ «لذت وبلاگ نویسی» تلاش میکنم تا تولید محتوا را به کاری لذت بخش تبدیل کنم.خواندن این پست متفاوت و موفق حسابی خستگی را از وجودم زدود.
در پایان ضمن تشکر و قدر دانی از آقای علی ایرانی و آقای مجیدی به خاطر خلق این پست خواندنی ،برای هر دوی این عزیزان آرزوی موفقیت دارم.
سلام آقای میرزایی
البته بنده هدفم از نوشتن این پست افزایش ترافیک و این چیزها نبود در هر حال از کامنت زیبا و امیدبخش شما تشکر میکنم :)
در ارتباط با این پست در وبلاگ «لذت وبلاگ نویسی»مطلبی را نوشتهام که دعوت میکنم آن را بخوانید خالی از لطف نیست.
http://proweb.blogsky.com/1392/11/10/post-26
در ابتدا تشکر میکنم به خاطر اهمیتی که به موضوع دادید و زمانی که برای نوشتن مطلب گذاشتید.
در رابطه با مطلبی که درباره جمله «موج وبلاگ نویسی ما را دارند منابع خارجی میدزدند و به هر طرف که آنها میروند ما را هم به دنبال خود میکشانند.» نوشتهاید لازم است خدمتتان عرض کنم که منظور بنده از این جمله به طور واضح این است که زمانی که ما به ترجمه صرف روی میآوریم ناخودآگاه داریم موج وبلاگی آنها را پیش میگیریم و دنبال میکنیم. در حالی که خودمان میتوانیم تولید کننده موج باشیم درباره مسائل داخلی بنویسیم و حتی درباره مسائل خارجی اما مهم آن است که خودمان تولید کننده باشیم ایده های خودمان را بیان کنیم و صرفا یک مصرف کننده نباشیم.
و البته سخن شما هم بسیار متین است که «آنها دنبال ایدههای جدید هستند» و طبیعتا ما هم باید بیشتر در این زمینه تلاش کنیم و سعی کنیم ذهن خوانندگان خودمان را به سمت مسايلی که بیشتر نیاز جامعه وبلاگی و اهل فناوری خودمان است هدایت کنیم.
سلام، یه جورایی اینجا فوق العادس !!! نمیدونم چرا !
سلام اقا بعد از سربازی خیلی کم کار شدید الان دوباره وبلگ نویسی میکنید راستش ایران ما پر طبیعت بکر و زیباست این رو من چون تو زمینه گردشگری و تور … هستم به قاطعیت میگم ولی امکان بهره برداری کمه تقریبا و در کل موافقم با شما تو این مطلب.
خیلی هم خوب
واقعا عکس های جالبی هستش ممنون
مطالب سایت بسیار عالیه کاش یه تغییری تو دیزاین هم می دادید
سلام، بسیار مطلبتون راجع به وبلاگ نویسی جالب بود، ما هم در ایران زمستان های قشنگی داریم. از سایت خوبی که دارید . مچکرم.
بله ، من هم موافقم
كشور خودمون عكسها و طبيعت بسيار زيبايي داره
بنده هم با حرف شما کاملا موافقم ولی …
ولی اینجا یک تصاد وجود داره ، شما میگید کپی نکنیم ، وبلاگستان فارسی شده پر از ترجمه ، ولی یه سر که به وبلاگ خودتون زدم دیدم
اولا قالب وبلاگ شما کاملا انگلیسیه !
یه مطلبی در وبلاگ شما دیدم که پوسته ی Harimau Malaya رو ترجمه کردید ! شما بهتر نبود خودتون یک پوسته ی فارسی میساختید؟!
ممنون از نظرتون گرچه تضاد هاتون یک مقدار با اصل مطلب فاصله داره :)
در هر حال این پوسته یک پوسته قدیمی بود که از قدیم استفاده میکردم اما به دلیلی مشکلاتی که داشت اون رو از ابتدا دوباره بازنویسی کردم و فقط ظاهرش تقریبا اون ظاهر پوسته اصلی رو داره.
درباره ترجمه پوسته هم این کار بر میگرده به خیلی وقت پیش اگر تاریخ مطلب رو ملاحظه بفرمائید و فقط این پوسته هم نبوده و پوسته های دیگه ای هم بوده در رابطه با ساخت پوسته فارسی هم همیشه دوست داشتم یک فرصتی بگذارم و این کار رو انجام بدم اما درگیر کارهای دیگه شدم و فرصت این کار دست نداد.
درود بر آقای ایرانی عزیز
چرا بعضیها با انتقاد مخالف هستند؟ کمی انتقادپذیر باشیم. همین انتقادها هست که باعث میشود با نقاط ضعف خود آشنا شویم و آنها را رفع کنیم. انتقاد آقای علی ایرانی کاملا به جاست. متاسفانه وبلاگنویسهای ایرانی بیشتر از اینکه وبلاگنویس باشند مترجم هستند. نتیجه هم این میشود که هر کس میخواهد وبلاگنویس شود فکر میکند باید ترجمه کند.
همین نام بردن از وبلاگ یک پزشک نمونه خوبی هست از اینکه از انتقاد کردن نترسیم. بیایید در انتقادهای خود از شخص یا موضوع موردنظر خود مستقیما نام ببرید. هیچ اشکالی ندارد. جناب مجیدی عزیز هم با پاسخی که دادند نشان دادند که فرد انتقاد پذیری هستند و به انتقادها گوش میدهند. این صفحه هم نمونه خوبی از انتقاد است و هم انتقاد پذیری.
اما از موضوع انتقاد که بگذزیم، متاسفانه اکثر وبلاگهای ایرانی نسخه ایرانی وبلاگهای خارجی شدهاند که این یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر وبلاگستان است. به نظرم نبود پشتیبانی مالی و احساسی از وبلاگنویسها باعث شده که اکثرا به ترجمه روی بیاورند چون فکر میکنند وبلاگنویسی ارزش صرف وقت و فکر را ندارند که بیایند و خودشان بنویسند پس ترجمه میکنند تا راحتتر به کار ادامه دهند. متاسفانه این فاجعهای است که امیدوارم بالاخره راه حلی برای آن پیدا شود.
سلام
عکس های جالبی بود
به من یه ایده داد که در آینده عملی کنم
چه نگاه جالبی. واقعا موافقم. بنده خودم هم زیاد ترجمه میکنم. هرچند درکنارش هم مطالبی مینویسم که تحلیل و نگاه شخصی است. ولی خب این متن منو به فکر فرو برد. مسلما ارزش بیشتری حاصل خواهد شد. مرسی از نگاه زیباتون.
سلام بزرگوار
متن بسیار عالی بود
عالی بود
بی صبرانه منتظرم دوباره همچین برفی بباره و دلو بزنیم بهش حال کنیم
تصاویر جالبی بود
ممنون
بسیار عالی بود، از تصویر برف تو رشت خوشم اومد